سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | خانه | شناسنامه وبلاگ مطالعات، وبلاگی از دانشگاه امام صادق (ع) | پست الکترونیک | مدیریت | یــــاهـو
اوقات شرعی

مطالعات

توصیف مراسم عزای حضرت رسول اعظم در دانشگاه امام صادق (ع) ( دوشنبه 87 فروردین 12 ساعت 8:22 عصر)

(می دانم این متن به عنوان توصیف نقایص فراوانی دارد. خوشحال می شوم خطاهای مرا تذکر دهید.)

طبق روال سنوات گذشته مراسم قرار است در سالن همایشهای دانشگاه برگزار شود. محل برگزاری مراسم، طبقه اول ساختمان جدید دانشگاه است. موقعیت خاص این ساختمان ایجاب می کند که از پله های فراوانی گذر کنیم. البته مسیری هم وجود دارد که پله های چندانی ندارد و برای افرادی که از بیرون دانشگاه می آیند مناسب تر و نزدیکتر است؛ مسیر درب جنوبی ساختمان که با دو راهروی کوچک به سالن همایشها می رسد....

 

اطلاعیه برگزاری مجلس عزا بر شیشه درهای ورودی طبقه اول نصب شده است. متونی سیاه بر روی کاغذهای رنگی A4. شروع مراسم در این اطلاعیه ها 16:30، قران تا 16:45 و زیارت عاشورا تا 5 اعلام شده است. نیم ساعت روضه و نیم ساعت آخر هم سخنرانی. بر دیوارهای راهروهای طبقه اول پارچه های بزرگ سیاه رنگی آویخته اند که نام حضرت رسول، امام حسن مجتبی و حضرت امام رضا بر آنها زرکوبی شده است.

قفسه های کفش در سمت راست راهروی منتهی به سالن همایشها قرار گرفته و موکتهایی در کنار قفسه ها فرش شده. در سمت چپ نیز چند میز که روی انها با سفره های سفید رنگ با نقوش سرخ پوشانده شده است قرار دارد. سه سماور بزرگ، سه سینی چینی پر از خرمای درشت و براق سیاه رنگ، دو کاسه پر از قند و لیوانهای پلاستیکی که 4 تا از آنها با چای پر شده اند؛ روی میز نهاده شده اند. سه سطل بزرگ زباله ها که کیسه های زرد رنگ زباله را در بر گرفته اند، در کنار میز تعبیه شده اند. دو جوان که پیراهن سفید رسمی و کت و شلوار سیاه پوشیده اند در پشت این میزها ایستاده اند و پشت سر آنها آبدارخانه سالن همایشها است.

درب بزرگ چوبی و خاکستری رنگ سالن همایشها باز است و سه نفر هم در آن نشسته اند؛ به تعداد سه جفت کفش که در قفسه های جا کفشی قرار دارند. دو روحانی با ریش و موهای جو گندمی و عبای خاکستری و پیراهن سفید. یکی خیلی چاق و دیگری خیلی لاغر. شخص سوم هم فرد میانسالی بود با ریشهای سیاه. کت و شلوار مشکی.

سه طرف دور سالن صندلی های سبز چرمی نرم چیده شده بود و در سمت باقی مانده (سمت چپ جایگاه، سمت سکو) پشتی ها و پتوهایی قرار داده بودند. وسط سالن فرش شده بود. در کنار در ورودی دو میز وجود دارد که صندلی های آن با بقیه صندلی ها متفاوت است. صندلی های چوبی قهوه ای رنگ. پارچ آب، لیوان و دستمال کاغذی روی میز بود.

عصر پنج شنبه است و کلاسهای دانشگاه تعطیل. 5 پیش باید مراسم شروع می شد ولی هنوز خبری نیست. تنها دانشجویان حاضر در جلسه، من و آقای داوری هستیم که ایشان قاری قرآن آغازین هستند. جوانی لاغر و با قدی بلند. با همان لباس عادی خود آمده: شلوار پارچه ای خاکستری، کاپشن سبک چینی روشن؛ ولی با پیراهنی سیاه. به پشت میکروفن می رود. میکروفن کمی جلوتر از منبر چوبی قهوه ای رنگ کوچک هست. روی زمین نشسته و میکروفن را تنظیم می کند. رحل چوبی را باز می کند و با صلوات بر محمد(ص) و آل محمد (علیهم السلام) شروع به تلاوت چند آیه از قرآن کریم می کند.

پرده های بزرگ قهوه ای سالن را کشیده اند و نور لامپها در نبود نور خورشید فضا را روشن کرده است. پارچه های السلام علیک یا حسین، السلام علیک یا حسن (ع)، یا رسول الله و یا امام رضا (ع) در اندازه ها و شکلهای مختلفی در زمینه های سیاه رنگ به دیوار سالن همایش ها چسبیده اند.

در سمت مقابل جایگاه که با یک پرده جدا شده است، صندلی های سبز رنگی برای بانوان شرکت کننده در عزاداری قرار داده اند که در ورودی آنها کاملا جداست.

دقایقی بعد از شروع تلاوت قرآن، یک دانشجو که تمام توجهش به تلفن همراهش است، وارد می شود. کاپشنی سیاه، پیراهن آبی، شلوار پارچه ای سرمه ای، کمی ریش و موهای کوتاه. در گوشه ای روی فرش می نشیند.

حاج آقا (آیت الله مهدوی کنی) که برگزار کننده مراسم هستند کمی بعد از آن پسر دانشجو به همراه هیئتی (محافظان و نزدیکان) وارد می شوند. البته از در ویژه خودشان که در منتهای الیه سمت راست جایگاه قرار دارد. حاج آقا هم لباس همیشگی خود را پوشیده است. عمامه سفید، عبای خاکستری و پیراهن سفید. با ورود حاج آقا همه حاضرین که تعدادشان به تعداد انگشتهای دو دست هم نمی شود، بر می خیزند. البته قاری با مکثی بیش از حد معمول به تلاوت خود ادامه می دهد. حاج آقا قبل از اینکه در جای ویژه خود (کنار در ورودی) بنشیند، به گفت و گو با حاضرین مشغول می شود و به یکی تذکری درباره صدای سالن می دهد. مهمانها و عزاداران یکی پس از دیگری می آیند و صدای سلام و احوالپرسی آنها با حاج آقا در اثنای قرائت قرآن می اید.

با اتمام قرائت قرآن، برادر زندیه که ابروهای پر پشت و موها و ریش سیاه رنگی دارد و پیراهن سیاه پوشیده است به پشت میکروفن رفته و رو به قبله نشسته شروع به خواندن دعای فرج و بعد از آن زیارت عاشورا می کند. دانشجویان حاضر هم پشت سر او می نشینندو دعا را زمزمه می کنند. صدای محزون برادر زندیه، همراه با همراهی آهسته جمع و فرازهایی از مصیبت امام حسین، صدای بغضهایی که هر چند لحظه یکبار می ترکند را به گوش می رساند. زیارت عاشورا، دعایی که عرض ارادت و اعلام وفاداری به خاندان ولایت و اعلام برائت و انزجار و لعن نسبت به دشمنان ایشان است در همه زمانها و مکانها یک ربع به طول می انجامد.

در حین زیارت عاشورا هم چند بار صدای سلام مهمانان جدید شنیده شد. با اتمام زیارت عاشورا، آقای طاهری فیلمبردار مراسم، که او هم کت و شلوار سبز نقره ای همیشگی خود را خود پوشیده است، دوربین خود را بر روی سه پایه در وسط سالن تنها گذاشته و به تنظیم محل میکروفن روی منبر می پردازد. موهای جلوی سرش ریخته و صورت لاغری دارد. لحظاتی بعد پیرمردی روحانی که کمی چاق به نظر می رسد و قدش کوتاه است و موها و ریش او سفید گشته است به منبر می رود و شروع به روضه خوانی می کند. ابتدا با شعر شروع می کند و بعد روایت و شعر در هم می آمیزد. روضه ای با لهجه آذری و سبک سنتی که در آن خبری از سینه زنی و گریه کردنهای معمول مجالس امروزی نیست. برخی جملات و کلماتش چندان مفهوم نیست. جمعیت که قبلا رو به قبله بودف در حین روضه رو به منبر نشسته و به روضه گوش می دهند. در این میان یکی گاهی یادداشت بر می دارد و یکی هم با تلفن همراه دوستش مشغول است. فقط یک جوان (و نیز من) شال سیاه انداخته ایم و بیشتر جمعیت با لباس معمولی خود و بدون پیراهن سیاه آمده اند. غیر دانشجوها که روی صندلی ها نشسته اند (و تعدادی از انها روی فرض) بیشتر میانسال و تعدادی هم پیر هستند. آنان لباس رسمی (کت و شلوار اتو شده یا لباس روحانیت) خود را به تن دارند و جز تعداد کمی از آنها کسی از پیراهن سیاه هم نپوشیده است.

یک دانشجو دوربین به دست گرفته مرتب عکس می گیرد. او هم مثل سایرین لباس همیشگی خود را پوشیده است. پیراهنی آبی و شلوار پارچه ای سیاه. صدای فلاش دوربین او، وقتی سکوت بر مجلس حکمفرماست، به گوش می رسد و او نشسته، ایستاده، نیم خیز، چسبیده به دیوار، پشت صندلی و ... مشغول عکاسی است و مرتب از این سمت به آن سمت می رود. فیلمبردار هم دست کمی از او ندارد و دوربین DVCAM چند میلیون تومانی خود را روی سه پایه چرخدار محکم کرده و گاهی آن را به این طرف و آن طرف می برد.

تعداد دانشجویان به چند صف می رسد ولی کمتر از 20 نفر هستند. تعداد غیر دانشجوها هم به 30 نفر نمی رسد. تعداد خواهران حاضر در جلسه هم انگشت شمار است. صدای گریه نوزادی هم از میان آنها می آید. دو کودک خردسال هم گاهی در سالن از این به ان سو می دوند! لباس آستین کوتاهی پوشیده اند و شلوار آبی رنگ.

فیلمبردار لیوان آبی را برای روضه خوان می برد. آخر روضه که یادی از کربلا و قصه ی شجاعت زینب می شود، بدنها به لرزه در می اید. در انتهای روضه گویی غمی سنگین بر دلها می نشیند و با اوج روضه و خاموش شدن تدریجی چراغها، فریاد و ناله ها بلند می شود. لحظاتی بعد با اتمام روضه گریه ها هم پایان می یابد. هر چند بر صورت برخی هم چنان قطرات اشک دیده می شود. جوان دانشجویی که در کنار من نشسته بود، از صدای گرم روضه خوان باوجود سن بالایش تعریف می کند. روضه با دعا تمام می شود و روضه خوان با برداشتن چند دستمال کاغذی پایین می رود.

ورود افراد جدید تا انتهای مراسم ادامه دارد ولی برخی از هم اکنون (قبل سخنرانی) عزم بر ترک مراسم کرده اند و با خداحافظی از حاج آقا اجازه خروج می گیرند. یکی از مهمانان که روحانی پیری است و ریش بلندی دارد  درسمت راست حاج آقا نشسته است و فرزند ایشان (که او هم روحانی میانسالی است) در سمت دیگر روی زمین و در نزدیکترین فاصله با در ورودی. به هنگام ورود و خروج مهمانان بر می خیزد و خیر مقدم می گوید یا تشکر و خداحافظی.

این بار نوبت روحانی جوانی است که لاغر و بلند قد است و موها و ریش او سیاهی دارد. عمامه ای سیاه بر سر و عبایی سیاه بر دوش. آرام به بالای منبر می رود و در ابتدای کلام با سلام به حضرت قائم، حضار ناگهان بر می خیزند. برخی در حال گفت و گو و برخی هم با مشغول به موبایل خود بودند. سخنران یک سخنرانی خشک و رسمی به سبک سنتی همراه با ذکر منابع و مآخذ و نیز تاریخ ها ارائه داد. ماجرای قلم و دوات و نسبت هذیانگویی یکی از صحابه به پیامبر و گریزی به فصول مختلف تاریخ عمده سخنرانی وی بود. جمعیت در هنگام سخنرانی به اوج خود (تقریبا 60 نفر) می رسد. البته بعضی ها خوابند و بعضی نیمه بیدارند و سرشان در حالت خواب، پایین و بالا می رود. با اتمام نیم ساعت سخنرانی، آقای مباشری، معاون دانشجویی دانشگاه که پیرمردی 76 ساله و با ریش و موهای سفید و کت و شلوار سیاه، بدون میکروفن شروع به سلام دادن به پیامبر و ائمه می کند و همه برخاسته رو به قبله السلام علیک ... می گویند. مراسم بدون اینکه رسما اعلام شود تمام می شود و حضار با خداحافظی از حاج آقا خارج می شوند. لیوانهای یکبار مصرف سریع پر از چای می شوند و با اتمام خرما و شیرینی سینی خرما و جعبه شیرینی جدیدی جایگزین می شود.

(و اما مصادیق خیر و شر: نکات مثبت و منفی)

مصادیق خیر:

·         سیاه پوش کردن فضا با پارچه های مزین به نام حضرت رسول و ائمه

·         چای قند پهلو و خرما به عنوان پذیرایی

·         خواندن قرآن در ابتدای مراسم

·         خواندن زیارت عاشورا، روبه قبله نشستن در هنگام دعا، زمزمه جمع، فرازهایی از دعا که سلام به ائمه بود. (خود ائمه و اصحاب حسین (ع) از مصادیق خیرند.)

·         برخاستن به احترام ورود حاج آقا

·         پوشیدن لباس سیاه

·         گریه و ناله به خاطر مصیبت وارد شده

·         حفظ سکوت و احترام مجلس

·         خاموش شدن چراغها و تاریکی مجلس هنگام اوج گریه

·         آنگاه که سخنران یا راوی از ویژگی های پیامبر و ائمه می گفتند.

·         ...

مصادیق شر:

·         برائت و لعن از دشمنان امام حسین تا ابد در زیارت عاشورا، روضه و سخنرانی

·         عدم رعایت سکوت هنگام قرائت قرآن

·         جمعیت کم و عدم استقبال دانشجویان

·         جنایتهایی که در حق اسلام و ائمه شد (در روضه و سخنرانی مثل ظلم رفته در ماجرای دوات)

·         سیاه نپوشیدن اکثریت حضار


  • نویسنده: حمید درویشی

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های وبلاگ مطالعات؛ درس درآمدی بر مطالعات دین
    خلاصه کتاب احکام موسیقی2
    [عناوین آرشیوشده]
  • بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 89 بازدید
    دیروز: 7 بازدید
    کل بازدیدها: 49858 بازدید
  • پیوندهای روزانه
  • پاوزقی [188]
    [آرشیو(1)]

  • درباره من
  • مطالعات
    مدیر وبلاگ : حمید درویشی[28]
    نویسندگان وبلاگ :
    علی اسکندری[16]

    وبلاگ گروهی مطالعات وبلاگی است که برای روی وب قرار دادن تکالیف درس درآمدی بر مطالعات دین، ساخته شده. این درس در نیمسال دوم تحصیلی 88-1387 دانشکده معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع) توسط استاد محترم، دکتر عبدالله گیویان ارائه می شود. ما منتظر انتقادها و پیشنهادهای شما و نیز نقدهای علمی شما هستیم.
  • لوگوی وبلاگ من
  • مطالعات
  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • پژوهش فرهنگی[11] . سایر موارد[7] . ترجمه[4] . نقد[3] .
  • مطالب بایگانی شده
  • پاییز 1387
    تابستان 1387
    بهار 1387
    زمستان 1386
  • اشتراک در خبرنامه
  •  

  • لینک دوستان من

  • * مطالعات ادیان
    *مطالعات ادیان:میهن دوست‏و...
    *مطالعات ادیان:فرخی‏و...
    *مطالعات دین:اسلامی و...
    * مطالعات دین
    * درآمدی بر مطالعات دین
    * وبلاگ پاورقی
    *مردم نگاری دینی:طاهری
    *جامعه شناسی دین:سهیل سروو...
    *مطالعات دین:نوروزی
    * کد سرفراز؛ دانشجویان کد84 رشته معارف اسلامی، فرهنگ و ارتباطات
    *فرقه زندیه:باقریه
    *دین یا ادیان:مسعود محمدی
    * خدا در ادیان
    *وبلاگ انتقادی دروازه گربه
    پاوزقی میهن بلاگ